اولین قهر و آشتی
دیروز واسه اولین بار دعوات کردم. این روزا فکرم حسابی درگیر سازماندهیه و نگرانم که از اول مهر کدوم مدرسه باید برم. بهم پیشنهاد پایه ششم ابتدایی مدرسه پسرونه رو دادن و جالبه که کتابا همون کتابای اول راهنماییه، با این تفاوت که همشو یه معلم باید درس بده. فکرشو بکن!! طفلک اون معلم یعنی من . واسه همین یه خورده بی حوصله شدم و تو دختر عزیزم بیخبر از همه جا در کابینتو باز کردی و ظرف ماش رو پخش زمین کردی. انقدر عصبانی شدم که یه جیغ سرت زدم . البته یک لحظه بعد پشیمون شدم ولی واسه اینکه جیغم بی اثر نباشه چشم تو چشم نگاهت کردم و بهت گفتم چرا اینکارو کردی؟؟؟ واکنشت خیلی جالب بود!! اصلاً نترسیدی و تو چشمم نگاه کردی و گفتی اِ منم ...