این عشق الهیست
همین الان از خواب بیدار شدی. بدون سر و صدا از روی تختمون پایین اومدی و دویدی تو حال. همین منو دیدی گفتی سلام. دو سه روزه که سرمای سختی خوردم و گلو دردم. به خاطر همین گلومو با دستمال بستم. دست به گردنم زدی و گفتی دگن، خوبه؟ (گردن) منم گفتم آره عزیزم خوبِ خوب شدم. و کلی با لبای شیرینت بوسیدیم. خدایا من اگه این لحظه از شدت خوشی بمیرم حق دارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی