تولد در دبستان انصار
روز تولدت سه شنبه دهم اردیبهشت بود.شاگردای مدرسه خیلی اصرار میکردن که یه روز ببرمت مدرسه تا ببیننت. من هم از مامان مریم و دایی خواهش کردم تا شما رو سه شنبه ساعت 11 بیارن مدرسه و البته به هیچ کدوم نگفتم که چشم براه نباشن.
ساعت 11.30 اومدین و اینطوری شد که دومین سالروز تولدت رو به همراه 27 تا دانش آموز دوست داشتنی، جشن گرفتیم. بچه ها واست تولدت مبارک خوندن و تو حیاط مدرسه دورت حلقه زدن و آلیسا آلیسا خوندن. اونقدر خوشحال بودی که تا شب این شعرو زمزمه میکردی و به محض اینکه بابا رو دیدی بهش گفتی شاگردای مامی آلیسا خوندن.
همون روز مدیر، به مناسبت روز معلم همه کادر رو به رستوران باغ شهر دعوت کرده بود. شما هم اومدی و اون روز رو بیاد موندنی تر کردی. به همه همکارا میگفتم خوب! اینم از ناهار تولد پارمیس! نوش جوووون
البته اینم بگم که تصمیم نداشتم ببرمت اما بعد از مدرسه رفتیم جلوی خونه مامان مریم تا شما هم با مامان بری اما گریه کردی و خواستی با من بیای و چه خوب شد که اینطوری شد
عکسها تو ادامه مطلب