پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 13 سال و 4 روز سن داره

پارمیس

تولد در دبستان انصار

1392/2/26 10:34
نویسنده : مامان
599 بازدید
اشتراک گذاری

روز تولدت سه شنبه دهم اردیبهشت بود.شاگردای مدرسه خیلی اصرار میکردن که یه روز ببرمت مدرسه تا ببیننت. من هم از مامان مریم و دایی خواهش کردم تا شما رو سه شنبه ساعت 11 بیارن مدرسه و البته به هیچ کدوم نگفتم که چشم براه نباشن.

ساعت 11.30 اومدین و اینطوری شد که دومین سالروز تولدت رو به همراه 27 تا دانش آموز دوست داشتنی، جشن گرفتیم. بچه ها واست تولدت مبارک خوندن و تو حیاط مدرسه دورت حلقه زدن و آلیسا آلیسا خوندن. اونقدر خوشحال بودی که تا شب این شعرو زمزمه میکردی و به محض اینکه بابا رو دیدی بهش گفتی شاگردای مامی آلیسا خوندن.


همون روز مدیر، به مناسبت روز معلم همه کادر رو به رستوران باغ شهر دعوت کرده بود. شما هم اومدی و اون روز رو بیاد موندنی تر کردی. به همه همکارا میگفتم خوب! اینم از ناهار تولد پارمیس! نوش جوووون خنده

البته اینم بگم که تصمیم نداشتم ببرمتچشمک اما بعد از مدرسه رفتیم جلوی خونه مامان مریم تا شما هم با مامان بری اما گریه کردی و خواستی با من بیای و چه خوب شد که اینطوری شد

عکسها تو ادامه مطلب

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

الهه مامان یسنا
28 اردیبهشت 92 16:28
به به!! جای یسنا خالی که همش میگه پس من کی میرم مدرسه


ماشالا این طوری که یسنا پیش میره یه چند ماه دیگه باید بره مدرسه. جاش سبز بود
مامان نیروانا
31 اردیبهشت 92 7:16
خوش به حال پارمیسم با اینهمه هوادار!

خوش به حال بچه ها که کلی از دیدن پارمیس نازنینم ذوقیدن و شادی به پا کردن. خوش بحال ما که اخبار این زیباییا رو میخونیم و شاد میشیم. نازی بچه ها و پارمیس و اون خانوم مهربون



مرسی دوست خوش قلبم. اون خانوم مامانمه عزیزم
مامان نیروانا
31 اردیبهشت 92 7:17
ای وای وحیده جون، خودن که هستی اون وسط، هی گفتم پس مامانی کوش! میون اونهمه صورتی دیر پیدات کردم ببخش. چه حالی برده پرنسس صورتی اونجا نه


اختیار داری عزیزم. بله فوق العاده بود. اونقدر خوشحال بود که هنوزم از دامو شانوزام میپرسه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پارمیس می باشد