پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

پارمیس

جشن تولد 1سالگی

1392/2/19 9:25
نویسنده : مامان
1,045 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی فکر میکنم میبینم خیلی زود گذشت. هر چند روز به روزش طولانی و پر خاطره بود ولی تو یه نگاه کلی انگار همین دیروز بود که جشن تولد یک سالگیتو گرفتیم و پریروز بود که به دنیا اومدی.

جشن تولد امسالت هم خدارو شکر با خوبی و خوشی تموم شد اما از اونجایی که پارسال این وبلاگو نداشتیم تا خاطرات جشن پارسال رو واست ثبت کنم بهتر دونستم که مختصری از پارسال بنویسم و بعد برم سراغ جشن 2سالگی.

جشن پارسالو پنج شنبه 14 اردیبهشت برگزار کردیم و دهم که تولد اصلی بود بابا ناصر و دایی، خونه مامی پروانه اینا دعوت بودن چون مامان مریم تهران بود و مامی میخواست که تنها نباشن. دایی گیتارشو آورد و بعد از شام کلی آواز خوندیم و شاد بودیم.

الان که فکر میکنم میبینم خیلی همت داشتم که تولد پارسالتو جشن گرفتم. چون از 14 فروردین تا آخر اردیبهشت واسمون دوره ضمن خدمت گذاشته بودن و صبح تا ساعت 1 مدرسه بودم و از ساعت 3 تا 8 شب هم کلاس داشتم. از زندگی افتاده بودم ولی با همه ی این اوصاف انگیزه بالایی برای برپایی جشن داشتم. یه پنج شنبه ساعت 5 صبح حرکت کردم به سمت تهران و مستقیم از ترمینال رفتم بازار و همه ی خریدای جشنو کردم و بعد هم برات لباس خریدم و ساعت 4 بعد از ظهر اومدم خونه خاله طاهره. پسر خالم وقتی ظروف و وسایل تزئینی و... را دید گفت یعنی تو سمنان اینا نبود که اینقدر به خودت درد سر دادی؟ خیال باطل نمیدونم والا !!

مرسی از همه مهمونایی که اومدن و با حضورشون جشنمون رو به یاد موندنی کردن.

اسم دوستای خودتو مینویسم: ساحل که کوچیک ترین نینی مهمونی بود و هنوز تو شکم مامانش بود و 10 روز بعد پا به این دنیا گذاشت- ماهان- نازنین و نیلوفر- فاطمه- نگین- فائزه- آیلین و پرنیان- ثنا- ارمیا و پسر عمت سروش جون

اونقدر تولد رو دوست داری که فیلمای جشن پارسالو تا 6 ماه بعد از مهمونی تقریبا هر روز و روزی 3 بار تماشا میکردی. سیر تکاملی گفتن کلمه تولد هم اینطوری بود که همون یک سالگی میگفتی تلو بعدش تبلو و تبلد و تو یک سال و نیم هم کاملا شعر تولد رو میخوندی حتی شعری که رو آهنگ انوشیروان روحانی است

 

عکسها تو ادامه ی مطلب

 

 

 

 

تم تولدتو کیتی انتخاب کردیم چون عروسک کیتیتو خیلی دوست داشتی.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

راستی پارسال چون تعداد مهمونا بیشتر بود تو خونه ی مامان مریم اینا گرفتیم و خیلی زحمتشون دادیم. مامان و بابا و داداش عزیزم. واقعا ازتون ممنونم که اگه کمکها و محبتای شما نبود هر دوسال نمیتونستم تولد پارمیسو جشن بگیرم. براتون آرزوی سلامتی میکنم.

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

صفورا مامان آوا
22 اردیبهشت 92 9:32
تولدش مبااااااااااااااارک فقط یه سوال پارمیس جوون الان دوسالش شده دیگخ نه؟ پس چرا عکسای تولد یکسالگیشو گذاشتی تازه؟!!!
مامان نیروانا
22 اردیبهشت 92 11:30
جونم به صورتی پوش نازم، فرشته ی خوشگلم، به هُلویی و بامزگیِ هِلو کیتی!!! آفرین به مامان پرانرژی و مهربون که با همه ی سختیا بازم برای شادی پرنسس کوچولوش سنگ تموم میذاره. منتظر عکسای 2 سالگی نازنینم هستم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پارمیس می باشد