پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره

پارمیس

گنجشکک اشی مشی

دیروز بابایی ناصر میگفت: میخوام به شازده کوچولو شعر گنجشکک اشی مشی یاد بدم     گنجشکک اشی مشی لب بوم ما نَشین بارون میاد خیس میشی برف میاد گوله میشی میفتی تو حوض نقاشی. کی میگیره؟ فَراش باشی کی میکُشه؟ قصاب باشی کی می پَزه؟ آشپز باشی کی می خوره؟ حاکم باشی وای که چقدر آرزو دارن واست!   ...
8 مرداد 1391

دومین ماه رمضون دخترم

ماه رمضون شروع شده و همه چی حال و هوای خوبی داره. همیشه ماه رمضونو دوست داشتم.دومین رمضانیه که خدا تو رو بهمون هدیه داده و تو این دو سال خیلی بیشتر از پیش شاکر خدا بودم به خاطر داشتن دختر سالم و زیبایی مثل تو. اما دو ساله که نمی تونم روزه بگیرم. بابا تنهایی روزه می گیره.واسه بابا نگرانم چون ساعت روزه داری زیاده و هوا گرم. امیدوارم خدا بهش سلامتی بده تا بتونه همیشه ماه رمضون ها رو روزه بگیره. دوشنبه رفتم مدرسه، تو هم مثل همیشه رفتی خونه مامان مریم. مامانی به مناسبت حلول ماه مبارک واست یه چادر نماز دوخته بود و بهت کادو داده. خودش سرت کرده بود و ازت در حال نماز خوندن عکس گرفته بود.دست مامانی درد نکنه با این همه ذوق و سلیقه. راستی خودت...
7 مرداد 1391

یه روز خوب

بعد از اون سه روز مریضی یه خورده بی حوصله شدی و بی تاب. اصلا غذا نمیخوری. هر چند قبلاً هم با اشتها غذا نمی خوردی و حتما می بایست سرت گرم باشه تا یه کاسه سوپ بخوری. مدتی بود پروژه آشتی با غذا رو پیش گرفته بودم. غذا رو پیشت میذاشتم و باهاش بازی می کردی، منم یه خورده غذا تو دهنت میذاشتم. روزای اول تف می کردی و نمی خوردی ولی بعدش یه چند لقمه ای می خوردی که این مریضی کارو خراب کرد و دیگه همون سوپ هم نمی خوری. معلومه گرما رو اصلا دوست نداری چون هفته پیش جمعه که با مامان مریم و بابا ناصر و آقا رحیمیان اینا (دوست بابا ناصر) رفته بودیم پیک نیک روستای اروانه، چون هوا خنک بود، خیلی خوشحال بودی و کلی بازی کردی، یه خورده غذا هم خوردی. روز خیلی خوبی بو...
31 تير 1391

پارمیس و مریضی سه روزه

دختر عزیزم سه روزه که اصلاً حالت خوب نیست. تب داری و حالت تهوع، طوری که دیروز صبح از شدت تب از خواب بیدار شدی؛ بابا هم که دید خیلی بدحالی سر کار نرفت و پیشمون موند. بردیمت دکتر. آقای دکتر گفت اگه سه روز طول بکشه ویروسه و بعد از سه روز اگه بهتر نشد آنتی بیوتیک بخوره. خدا روشکر امروز بهتری. ظاهراً همون ویروس بوده ولی دندون در آوردنت و گرمای هوا هم مزید بر علت شده چون از شدت درد دندون با مشت به دهنت میکوبی بمیرم برات. خیلی لاغر شدی. خیلی غصتو میخورم ولی با این فکر که همه ما این شرایطو گذروندیم خودمو آروم میکنم. امیدوارم هر چه زودتر بهبود پیدا کنی. دوست دارم   ...
27 تير 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پارمیس می باشد